تاريخ : جمعه 15 دی 1391برچسب:, | 2:29 | نویسنده : نازلی خانوم

 

برای تو می نویسم

برای تويی كه تنهايی هايم پر از ياد توست

برای تويی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست

برای تويی كه احساسم از آن وجود نازنين توست

برای تويی كه تمام هستی ام در عشق تو غرق شد

برای تويی كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است

برای تويی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی

برای تويی كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردی

برای تويی كه هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است

برای تويی كه سـكوتـت سخت ترين شكنجه من است

برای تويی كه قلبت پـاك است

برای تويی كه در عشق ، قـلبت چه بی باك است

برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است

برای تويی كه غمهایت معنای سوختنم است

برای تویی که آرزوهایت آرزویم است

دوستت دارم تا

نه

دیگر برای دوست داشتن هایم تایی وجود ندارد

بی حد و مرز دوستت دارم



تاريخ : جمعه 15 دی 1391برچسب:, | 2:26 | نویسنده : نازلی خانوم

 کاش میشد روبروت بایستم و بگم که انتظارت چه قدر برام سخت شده

مطمئنم از دلم خبر داری، فقط نمی دونم چرا این همه بی تفاوتی.

به هر حال خیالم راحته که یه روز مال خودم می شی، فقط مال من،‌فقط مال من



تاريخ : جمعه 15 دی 1391برچسب:, | 2:22 | نویسنده : نازلی خانوم

کاش بودی ومیفهمیدی وقت دلتنگی یک اه چه وزنی دارد

لطفا نپرس دلتنگی چه معنی دارد؟

دلتنگی معنی ندارد...درد دارد 



تاريخ : جمعه 15 دی 1391برچسب:, | 2:15 | نویسنده : نازلی خانوم

یک بار خواب دیدن تو... به تمام عمر می ارزد پس نگو...

نگو که رویای دور از دسترس خوش نیست...

فبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است ولی دل دریا...

تاب و توانش بیش از اینهاست...

دوست دارم وتاوان ان هرچه باشد



تاريخ : جمعه 15 دی 1391برچسب:, | 2:7 | نویسنده : نازلی خانوم
 
به تو احتیاج دارم برای اینکه از من مواظبت کنی
به دستانت احتياج دارم چون سرنوشتم را رسم مي كند
به تو احتياج دارم چون چهره ام را روشن مي كني
به قلبت احتياج دارم براي اينكه خوشبختم مي كند
به اطمينانت احتياج دارم براي با تو بودن
به "دوست دارم" تو احتياج دارم چون رويايم را فراهم مي سازد

 



تاريخ : جمعه 15 دی 1391برچسب:, | 2:0 | نویسنده : نازلی خانوم

 دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.

نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.

بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.

مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید.

موعد عروسی فرا رسید.

زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهرهم که کور شده بود.

همه مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.

۲۰سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت،

مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.

همه تعجب کردند.

مرد گفت: من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم.



تاريخ : جمعه 15 دی 1391برچسب:, | 1:57 | نویسنده : نازلی خانوم

هوای دونفره داشتن

نه ابر میخواهد

نه باران

نه یک بعدازظهر پائیزی 

کافیست حواسمان بهم باشد



تاريخ : جمعه 15 دی 1391برچسب:, | 1:47 | نویسنده : نازلی خانوم

دلم از نبودنت پراست

انقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد

 

 



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
  • هاست
  • شرم